اول همه سلام
به نام خدا
سلام
امروز بعد از مدتها تصمیم گرفتم یک وبلاگ برای کسری عزیزم که هنوز به دنیا نیامده درست کنم
پسر عزیزم که یک هوای تازه هست برای من ومامانیش و لحظه شماری می کنیم برای به دنیا
آمدنش.
کسری جان
هیچ وقت زمانی که بر خلاف رسم من خبر به وجود امدنت را به مامانیت دادم یادم نمیره
اون شب من رفتم جواب آزمایشگاه را گرفتم و وقتی مسئول آزمایشگاه گفت جواب مثبت هست
نمی دونی چطوری خودمو تا خونه رسوندم و خبر خوش را به مامانی دادم.
اون شب اول رفتیم امامزاده صالح و نماز شکر خوندیم و تا نزدیک صبح توی خیابون با ماشین می چرخیدیم البته با چشم گریان.گریه برای اینکه شیرین ترین لحظه را تجربه می کردیم.
باید اعتراف کنم که من عاشق دختر بودم و تا زمانی که اعلام کردم تو کاکل زری هستی
باورم نمی شد. اما خیلی زود من و مامانیت اسمت را انتخاب کردیم و من هر جا که می رویم
معرفیت می کنم که این عزیز دلم اسمش آقا کسری هست.
عزیزم
بی صبرانه منتظر متولد شدنت هستیم